محل تبلیغات شما

احیای نظام آموزشی سل زده (به مناسبت هفته ی پژوهش)

"آنچه بیش از همه برای تعریف فرهنگ و تمدن ضروری است احترام و تشویقی است که برای فعالیت های متعالی ذهنی بشر از جمله دستاوردهای علمی و هنری و برای نقش رهبری کننده ی ایده ها در زندگی انسان قائل می شود[1]"

نظام آموزشی خود را متولی فعالیت های متعالی ذهنی بشر قلمداد می کند. دانش آموز یا دانشجو (شاگرد) باید نقشی که نظام آموزشی به خود منتسب می کند را جدی تلقی کند. زمانی که بربریت (هرج و مرج) بر نظام آموزشی حاکم شود مانند شرایط حاضر، شاگرد لازم است نقش‏ها را یادآوری کند که بعضی از آنها در زیر فهرست شده است. به این دلیل نقش شاگرد برجسته تر است که موجودیت نظام آموزشی وابسته به (تابعی از) وجود شاگرد است. در اینجا منظور از شاگرد طلبه یعنی کسی که طلب و اشتیاق دانش دارد، می باشد  و نظام آموزشی دانشگاهی، مورد نظر است.

  1. شاگرد باید مطابق با اصل اشتیاق وارد نظام آموزشی شود. یعنی چنین جایگاهی را مشتاقانه انتخاب نماید و مسولیت آن را پذیرفته باشد. شاگرد مشتاق دارای شانیت راهبردی در نظام آموزشی است.
  2. جستجو برای یافتن استاد. "سالک اگر نصف عمر خود را در جستجوی استاد بگذراند، ارزش دارد و سالکی که استاد را دریابد، نصف راه را طی کرده است[2]". چنین جستجویی یک عمل فعالانه و مسولانه است. "اگر در حریمی نباشی که شکوه قرب استادی حکیم تو را به لرزه درآورد، تا ابد در موهومات و تخیلات محسوسه و تزویر و دروغ خواهی ماند و چهرة حقیقی خود را نخواهی یافت[3]".
  3. رسوا کردن بدعت گذاران در علم. اگر شاگرد در موضع کلمه ی شاگرد باشد یعنی طالب و عامل به مسولیت خود باشد، باید بدعت گذاران در علم را رسوا کند. "بدعت گذار یعنی کسی که مردم را به خود می خواند در حالی که از خود عالم تر را در بین آنها می شناسد[4]". "هر كه با وجود اعلم از خود مردم را باطاعت از خود دعوت كند بدعت‌گزار و گمراه است[5]".
  4. شاگردی که در موضع کلمه ی شاگرد است باید مجدانه بدنبال پاسخ های شفاف، برای سوالات پایه باشد: 1) آیا استاد مدارک تحصیلی اش را در نظام آموزشی، مطابق با قوانین (یکسان برای همه) گرفته است؟ بسیاری مدارک تحصیلی را بر اساس طی کردن مسیر تحصیلی که قانون تعیین کرده است، بدست نیاورنده اند یا اصلا مدرک تحصیلی ندارند یا پاسخی برای این سوال ندارند[6] و سال ها استاد بوده اند و بازنشسته شده اند. 2) مسیر هیات علمی شدن استاد چگونه بوده است؟ 3) آیا استاد نسبت به نوشته های خود مانند مقالات، پایان نامه، ترجمه و رساله و. تسلط کامل دارد؟ حداقل معیاری است برای تمایز بین انتشار با هدف نشر دانش و انتشار با اهداف دیگر مانند ارتقاء و شهرت و . 4) آیا شهرت استاد یا نقش استاد مانع انجام وظیفه اش می شود؟! "اعتبار می‌بایست هر روز با طلوع خورشید از نو کسب شود و هیچکس نمی‌تواند به افتخارات گذشته‌اش لم بدهد و هر کاری دلش خواست بکند[7]". 5) آیا حوزه ی علاقه و همت استاد مشخص است؟ وی با مشخص کردن این حوزه، مسولیت پاسخگویی را می پذیرد. کسی که به حوزه های بسیاری علاقه دارد و می نویسد پاسخگوی هیچ کدام نیست. 6) زمان کلاس درس به چه محتوایی می گذرد؟ آنچه در طول زمان برای شاگرد باقی خواهد ماند خوشآیندی لحظه ای کلاس درس نیست، بلکه محتوایی است که در زمان کلاس مطرح می شود. 7) آیا استاد چهارچوب ارزشی دارد یا مبتنی بر شرایط و تبانی با شاگردان، جهت گیری می کند؟ با هدف تمایز بین مشتری محوری و حق محوری. 8) آیا استاد عدالت محور است؟ معیار ارزشیابی باید متکی بر اصول مشخص و از پیش تعیین شده باشد تا به هیجانات، گره ها و احساسات فردی آغشته نشود. 9) آیا استاد واحدهای متنوع و نامربوط تدریس می کند؟ تدریس دروس متنوع و نامربوط با مورد 5 در ارتباط است. 10) آیا استاد چند مسولیتی است؟ تدریس واقعی کاری است دشوار و وقت گیر و با چند مسولیتی بودن افراد در تناقض آشکار.  11) آیا استاد سوال کردن را واجب می داند؟  "جایگاه مدرس جایگاه امتحان دادن است. او بایستی که قادر باشد که به این جستن و طلب کردن پاسخ در خور را بدهد و به خاطر همین هم مجبور به امتحان دادن هر روزه است. وقتی که امام علی (ع) مکرراً از پیروانش می خواهد که از او سؤال کنند، مگر نه این است که مدام خودش را در معرض امتحان می‌گذارد و به همین ترتیب پیروان اش را در جایگاه طلب کننده قرار می دهد[8]؟" 12) آیا استاد مسولیت اثرگذاری خود بر خودآگاه و ناخودآگاه شاگردان را می پذیرد؟ لازمه‏ی این مسولیت پذیری، شناخت به معنای دقیق کلمه و عبور از فانتاسم خود است.

اگر چه نظام سرمایه داری دشنه خود را در قلب نظام های آموزشی موجود فرو کرده و سوژگی را از شاگرد و استاد سلب کرده است و برای خوراک دادن به مار دوش خودش آموزش را اینچنین نظامند کرده است، ترمیم چنین زخمی، بر اساس جهت گیری و تحرک حق طلبانه شاگردان حتمی است.  

محمد حسین ضرغامی، 23 آذرماه 1398

 


[1]. دکتر میترا کدیور در کتاب مکتب لکان، روانکاوی در قرن بیست و یکم به نقل از فروید.

[2] .جمعی از مولفان در کتاب صلح کل به نقل از آیت الله قاضی.

[3] . برگرفته از وب سایت فلسفه، حکمت و عرفان استاد به آدرس: https://www.ostad-mosavi.com

[4] . تحف العقول ؛ ج 1 , ص 375 (وب سایت https://hawzah.net)

[5] .  تحف العقول / ترجمه کمره ای ؛ ج 1 , ص 395 (وب سایت https://hawzah.net)

[6] .  برای نمونه رجوع شود به آنالیز سمپتوم های جامعه علمی ما در وب سایت انجمن فرویدی به آدرس: https://freudianassociation.org

[7] . دکتر میترا کدیور برگرفته از وب سایت انجمن فرویدی به آدرس: https://freudianassociation.org

[8] . دکتر میترا کدیور برگرفته از وب سایت انجمن فرویدی به آدرس: https://freudianassociation.org

احیای نظام آموزشی سل زده (به مناسبت هفته ی پژوهش)

انحراف روانشناسی و تحریف روانکاوی

ناهشیار ماده ی تاریک، هشیار جهان مرئی

استاد ,شاگرد ,نظام ,آموزشی ,های ,سایت ,نظام آموزشی ,آیا استاد ,را در ,وب سایت ,است که ,آدرس https freudianassociation ,دکتر میترا کدیور ,سایت انجمن فرویدی ,میترا کدیور برگرفته

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها